۱۳۸۶ بهمن ۱۲, جمعه

یک کتاب قشنگ


«چرا هيچ خلوت عاشقانه‌ای خلوت نيست، ازدحام جمعيت است در تختخوابی دونفره؟ چرا هر کسی چند نفر است، چهره‌هائی تماماَ گوناگون؟ چرا عاشق کسی می‌شويم اما با کس ديگری به بستر می‌رويم؟ چرا عشق جماعی‌ست دسته‌جمعی که در آن هر کسی هر کسی را می‌گايد جز من که هميشه گائيده می‌شوم؟ نکند سر بر شانه‌ی تو گذاشته بودم، مفيستو، وقتی به درد گريه می‌کردم؟»

" … بعد گوشی را گذاشت روی زمين و رفت تا من، بعد از ده سال دوری از وطن، دو ساعت تمام، با نرخ دقيقه‌ای پنج و نيم فرانک، بتوانم گوش بدهم به صدای سکوت بيابان‌های کشورم؛ سکوتی مرموز و آشنا"

" وقتی زبان مادری‌ات فقط 127 فعل داشته باشد که مستقيم صرف می‌شوند، وقتی هزاران فعل ديگر را بايد به کمک فعل معين صرف کرد، و اين فعل هم درست همان فعلی باشد که برای عمل همخوابگی بکار می‌رود، آنوقت زبان خيانتکار می‌شود. حالا اگر تو هم کسی باشی که همينطور تکه‌تکه از تنت کنده اند، آنوقت قاطی می‌کنی. آنوقت کردن می‌شود کشتن. کشتن می‌شود‌ کردن، و همخوابگی و جنايت همسايه‌‌ی هم می‌شوند. "

بخش هایی از کتاب: وردی‌که بره‌ها می‌خوانند اثر: رضا قاسمی
--

فقط 23 روز مونده که تابستون تموم شه ، این روزها تا میشه می خوابم...
نوشتن اتو بیوگرافیمو متوقف کردم چون کیبورد فارسی ندارم همین چند خطم کلی طول میکشه...
این کتاب رو 1 ماه پیش خوندم ، شاید اگه ایران بودم خوندنش اینقد مزه نمی داد. با انکه pdf . بود ولی اصلا چشمام اذیت نشد

کلا خیلی باهاش حال کردیم و بسی خوشنود گشتیم...

اگه خواستین این کتاب یا بقییه کارای رضا قاسمی رو بخونید از ادرس زیر download کنید:


اگه برادران رزمنده این سایت رو هم مورد عنایت قرار دادن تا باز شما رستگار شوید ، کون لقشون من خودم یه جا کتاب رو upload میکنم (البته بعد از اجازه از رضا قاسمی) چون این کتاب به هیچ وجه ذره ای سیاسی نیست.

هیچ نظری موجود نیست: